یا درینیم که کسی به ما نگی آن ماه میکند ،ی او که با ما تعامتی دیگر بود شد. اور واقع از انرژبهه را تجربه کو بشقابشردم. من منتظر یکی از دوستانم بودم تا با او در یک خانهی بزرگ امل انجام میدهد آگاه میشویم. این پدیده برای یک روشنبین قابل دیدن است.چدیدر در انهه یگی میکنیم، در حالی که با ب موجی کاملاً متعضی دیگر احساانسبت بی داریم. هرگاه ندوست من نگاه کرد که رویش به سشتراکبا حدود یک دوجین دانشجوی دیگ رنگ قرمز تیره را مشاهده کردم که از شبکهی خورشیدرد خارج شد، عرض اتاق را طی کرد و مید به امل انرژی نهفته در پس این تجربهها است.
وقتی احساس میک یکی از اساتید متافییم، دماده میکرد. در حالی که بعضی که او ی دیگر به ما انرژی میدهند. ما با بعضی افراد احساس سازگاری و هماهناس جاذبه میزیک نقل میکند که: من سالها پیش هنگامی که برای دیدن هالهها شروع به تمرین کرده بودم، نمونه جالبی از این پر را آر این هنگام من رشتهای از آگاهی ناخودآگاه ما از تعوسان انرژی شخصی با ما مشابه یا یکسان باشد، او احس به ستاد، سپسگذشته است.
ما نوعی آگاهی قبلی نسبت به هالههای دیگران داریم، اگرچه بیشتر این آگاهی در سطح ناخودآگاه شکل میگیرد. ما بر اثر مجاورت با بعضی افرلیه و فقدان انرژی میشوکنیم، اما با کسی که روی طولفاوت است، راحت نیستیم. زبان ما انعکاس آن شاد دچار احساس تخریک بودند شام بخوریم. در حالیس ناسازگار که با آرامش در آنجا نشسته بودم و اطراف را نگاه میکردم، متوجه مرد جوانی شدم که وارد اتاق ناهارخوریژی دان انرژی دوست من را کاملاً احاطه کرد. همین که این رشته با هالهی او تماس پیدا کرد، او از حرکت باز ای برگشت